پشت
سرم اگر طوفانی سرکشه
اگر که رو به روم شب شعله میکشه
دلواپسم نباش ! من مرد حادثه ام
از
قلب اشک و خون به خونه می رسم
دلواپسم نباش ای ماه ساکتم
دلواپسم نباش ! که من به یادتم
به فکر غربت گل های پرپرم
باید که از شب دلهره بگذرم
میون بارش بارون اضطراب
سر دو راهیه آرامش و عذاب
باید که از خودم بی وقفه بگذرم
فردای روشنو به خونه بسپارم
جاده اگر پر از سراب و وحشته
اگر که مقصدم مسلخ غربته !!
دلواپسم نباش ! من اهل رفتنم
من تو هجوم این طوفان “نمی شکنم”
دلواپسم نباش ای ماه ساکتم
دلواپسم نباش که من به یادتم !
بابک صحرایی